جحاف بن حکیمجَحّافِ بْنِ حَکیمِ بْنِ عاصِمِ سُلَمی (د۹۰ق/۷۰۹م)، شاعر اموی و از بزرگان قبیله قیس. ۱ - وجه تسمیهآنچه سبب ماندگاری نام جحاف در منابع شده، دشمنی وی با اخطل و قومش بنی تغلب و کشتار بی رحمانهای است که وی در میان این قوم به راه انداخت. ابوالفرج اصفهانی نیز کوشیده است همه روایتهای مربوط به وی را که بیشتر از ابن حبیب بر جای مانده، گرد آوَرد؛ اما باز دانستههای ما از جحاف بسیار محدود است. ۲ - زادگاهابوالفرج به نقل از عُمر بن شبّه تصریح میکند که او در بصره (تأسیس: ۱۴-۱۷ق) به دنیا آمده است، [۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۴، قاهره، ۱۹۶۳م.
اما در عوض ابن سلام جمحی به نقل از ابان اعرجی ، نخست او را از زادگان دورۀ جاهلی میپندارد و شعری هم در تأیید این سخن میآورد، اما در صحت آن روایت و آن شعر تردید دارد و معتقد است که راوی، یعنی ابان اعرجی شعر او را درست نفهمیده است. افزون براین، برخی در اصل صحت انتساب این شعر به جحاف تردید کردهاند و حتی بحث به اینجا میکشد که وی شاید از جاریه مردِ گرانمایهای به نام قیس بن هیثم که به حکیم بن امیه بخشیده بود، زاده شده باشد. پس از آن روایتهای ضد و نقیض و کشاکشهای متعددی رخ داده است که ما از ذکر آنها خودداری میکنیم. [۴]
ابن عساکر، علی، ج۷۲، ص۵۴، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری و دیگران، بیروت، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م.
[۵]
ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱، ص۲۷۹، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
[۶]
ابن سلام، ج۲، ص۴۸۲، حاشیه ۴، که روایت عبدالقاهربن سری را نادرست میداند، ابن سلام جمحی، محمد، طبقات (فحول) الشعراء، بیروت، دارالنهضة العربیه.
۳ - جحاف از صحابهبا این وجود، ابن اثیر [۷]
ابن سلام جمحی، محمد، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶، طبقات (فحول) الشعراء، بیروت، دارالنهضة العربیه.
و ابن حجر [۸]
ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱، ص۲۷۹، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
نام وی را در شمار صحابه آوردهاند.۴ - دشمنی با اخطلجحاف که خود را هوادار عثمان میدانست، گویا پس از آنکه حضرت علی علیهالسلام امور بصره را به دست گرفت، با زُفَر بن حارث [۹]
ابن عساکر، علی، ج۱۹، ص۳۴، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری و دیگران، بیروت، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م.
راهی شام شد و در آنجا سیادتی یافت [۱۰]
ابن سلام جمحی، محمد، ج۲، ص۴۷۹، طبقات (فحول) الشعراء، بیروت، دارالنهضة العربیه.
پس از آن ما او را همراه اخطل (ه م) نزد عبدالملک بن مروان مییابیم.اگرچه در ۷۳ق/۶۶۲ م عبدالله بن زبیر کشته شد و مردم بر عبدالملک بن مروان گرد آمدند، اما گویا جنگهایی که در آن زمان میان هواداران زبیر و مروان درگرفته بود، به کشته شدن بسیاری از مردم بنی سلیم (قبیله جحاف) انجامید. افزون بر این، دشمنی دیرینهای که میان قوم قیس و تغلب پایدار بود، [۱۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۵- ۲۰۸، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۲]
ضیف، شوقی، ج۱، ص۱۵۰ -۱۵۲، العصر الاسلامی، قاهره، دارالمعارف.
سبب شد تا این بار مشاجرۀ ایشان بر سر «صدقات» شام و الجزیره چندان بالا گیرد که خلیفه عبدالملک نیز نتوانست میانشان آشتی برقرار کند؛ به همین سبب آن هنگام که اخطل نزد عبدالملک با سرودن شعری جحاف را هجو گفت و او را به سخره گرفت، خشم جحاف چندان شعلهور شد که با خود پیمان بست تا از اخطل انتقام گیرد. [۱۳]
بلاذری، احمد، ج۶، ص۱۸۱- ۱۸۲، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م.
[۱۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۰-۲۰۱، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۵]
ابوهلال عسکری، حسن، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲، جمهرة الامثال، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۶]
یاقوت، بلدان، ج۱، ص۶۳۲.
۵ - ماجرای یوم البشراگرچه روایاتی که در این باب نقل شده، بسیار پریشان است، اما گویا جحاف در ۷۳ق توانست به حیله بیش از هزار سوار گرد آورد و به سوی بِشر، [۱۷]
دربارۀ بشر، نک، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۳، یاقوت، بلدان.
یکی از منازل تغلب شتابد و خون بسیاری از مردان، زنان و حتی کودکان بنی تغلب را بریزد. در این جنگ دو پسر اخطل جان باختند و اخطل نیز خود اسیر شد، اما از آنجا که وی چون بردگان لباس بر تن داشت، توانست از مهلکه جان سالم بهدر برد. [۱۸]
بلاذری، احمد، ج۶، ص۱۸۱- ۱۸۲، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م.
[۱۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۱-۲۰۲، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۰]
ابوهلال عسکری، حسن، ج۲، ص۱۱۲، جمهرة الامثال، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۲۱]
یاقوت، بلدان، ج۱، ص۶۳۲.
این روز یکی از ایام العرب به شمار آمد، و به نامهای «یوم البشر»، «یوم عاجنة الرحوب» یا «یوم مخاشن» شهرت یافت. [۲۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۱، قاهره، ۱۹۶۳م.
اخطل به ناچار نزد عبدالملک شتافت و با سرودن شعری او را از آنچه اتفاق افتاده بود، آگاه کرد [۲۳]
ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۶۱-۶۷، نقائض جریر و الاخطل، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۹۲۲م.
[۲۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۲-۲۰۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۵]
مرزبانی، محمد، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵، الموشح، به کوشش محب الدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
و عبدالملک خون وی را مباح ساخت. [۲۶]
زمخشری، محمود، ج۱، ص۱۹۳، المستقصی فی امثال العرب، بیروت، دارالکتب العلمیه.
جحاف ناگزیر، به روم ( بیزانس ) و ارمنستان گریخت و ۷ سال بماند. وی ظاهراً کینه همکیشان خود را به دل داشت، به خصوص که پادشاه بیزانس او را به نصرانیت فرا خوانده بود. در همین زمان ملاحظه میشود که وی هرگاه دستهای از سپاهیان اسلام به روم میرسیدند، برضد آنان به جنگ بر میخاست. [۲۷]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۲، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۸]
ابن اثیر، علی، ج۴، ص۳۲۲، الکامل.
برخی روایت کردهاند که جحاف آنجا بماند تا عبدالملک از دنیا برفت و فرزندش ولید او را امان داد، [۳۰]
زرکلی، اعلام، ج۲، ص۱۱۳.
اگرچه بنا به روایاتی که پس از این ابوالفرج اصفهانی [۳۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۲، قاهره، ۱۹۶۳م.
نقل کرده، این روایت چندان صحیح به نظر نمیآید، در دیگر روایات آمده است که عبدالملک وی را امان داد.چنانکه از منابع برمیآید، سرانجام خلیفه جحاف را امان داد و از او خواست تا به سرزمین خود بازگردد، اما اگر از خون او گذشته باشد، باری گناه او را نبخشیده، و از او خواست تا خونبهای کسانی را که کشته است، بپردازد. [۳۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۴]
بلاذری، احمد، ج۶، ص۱۸۳- ۱۸۴، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م.
در این روایات خلیفه گاه عبدالملک، گاه ولید بن عبدالملک یا ولید در حضور عبدالملک است که جحاف را به دادن دیه مجبور میکند.ظاهراً جحاف که توان پرداختن خونبهای این همه مسلمان کشته شده را نداشت، به سوی عراق رفت تا دست به دامن حجاج بن یوسف ــ کـه در تبـار با او اشتـراک داشت ــ شود. حجاج نخست از پرداختن هرگونه مال به او خودداری میکرد، اما سرانجام به پرداختن ۱۰۰ هزار درهم راضی شد. جحاف خود در شعری به این امر اشاره دارد. [۳۵]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۷]
بلاذری، احمد، ج۶، ص۱۸۳- ۱۸۴، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م.
۶ - توبه جحافگویا جحاف پس از ماجراهای یوم البشر و بازگشت به عراق از کردۀ خود پشیمان شد و توبه کرد و به همراهی برخی از یارانش پشمینه پوشید و همچون بردگان در بینی حلقه انداخت و به مکه شتافت تا از خداوند طلب مغفرت کند و تا آخر عمر زهد پیشه کرد. [۳۸]
بلاذری، احمد، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۵، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م.
[۳۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۳-۲۰۴، قاهره، ۱۹۶۳م.
راست است که این روایت پشیمانی او، در این زمان قرار میگیرد و او باید به کلی از زندگی درباری کناره گرفته باشد، اما ما او را باز در مجالس عبدالملک میبینیم. [۴۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۰۴-۲۰۵، قاهره، ۱۹۶۳م.
۷ - نام وی در کتب امثالخونریزی و عصبیت جحاف چندان بود که سبب شد، نام وی در کتب امثال راه یابد. «افتک من الجحاف» و «عصبیة من الجحاف» دو مثلی است که از خونریزیهای وی به یادگار باقیمانده است. [۴۲]
ابوهلال عسکری، حسن، ج۲، ص۱۱۱، جمهرة الامثال، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت، ۱۹۸۸م.
۸ - اشعاراگرچه آمدی گزارش میدهد که در کتاب بنی سلیم اشعار زیبندهای از وی نقل شده است، [۴۴]
آمدی، حسن، ج۱، ص۱۰۲، المؤتلف و المختلف، به کوشش عبد الستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
اما امروزه آن کتاب از میان رفته، و از این شاعر تنها ابیات انگشت شماری بر جای مانده که همگی مربوط به دشمنی وی با اخطل یا واقعه «یوم البشر» یا بالیدن به قوم خویش است.۹ - فهرست منابع(۱) آمدی، حسن، المؤتلف و المختلف، به کوشش عبد الستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م. (۲) ابن اثیر، علی، اسد الغابة، به کوشش محمد ابراهیم بنا و دیگران، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۳) ابن اثیر، علی، الکامل. (۴) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م. (۵) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۶) ابن سلام جمحی، محمد، طبقات (فحول) الشعراء، بیروت، دارالنهضة العربیه. (۷) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری و دیگران، بیروت، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م. (۸) ابوتمام، حبیب، نقائض جریر و الاخطل، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۹۲۲م. (۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ۱۹۶۳م. (۱۰) ابوهلال عسکری، حسن، جمهرة الامثال، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت، ۱۹۸۸م. (۱۱) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۹م. (۱۲) زرکلی، اعلام. (۱۳) زمخشری، محمود، المستقصی فی امثال العرب، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۱۴) ضیف، شوقی، العصر الاسلامی، قاهره، دارالمعارف. (۱۵) مرزبانی، محمد، الموشح، به کوشش محب الدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق. (۱۶) یاقوت، بلدان. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جحاف بن حکیم»، شماره۶۴۵۳. |